محمدرضا طلايي، رئيس كميسيون فناوري اطلاعات و ارتباطات اتاق ايران/آینده مبهم اقتصاد ایران
سرمقاله
معمولاً سرمایه ترسوست. فعل سرمایهگذاری در وضعیت اقتصادی مناسب و در فضایی که امنیت سرمایهگذاری وجود داشته باشد، رخ میدهد. بهدلیل تحریمها سرمایهگذاران خارجی کلاً وارد بازار ایران نمیشوند. در شرایط فعلی نیز نمیشود آینده را پیشبینی و برآورد کرد که در آینده اقتصاد ایران چه اتفاقی خواهد افتاد. بنابراین در این فضا مسلماً سرمایهگذاران نیز روی یک پروژه خاص سرمایهگذاری نمیکنند. این موضوع ربطی به استارتآپها یا شرکتهایی که در زمینههای مختلف اقتصادی فعالیت میکنند، ندارد. در هر دو بخش این اتفاق میافتد. زمانی میشود روی یک تولید یا محصول سرمایهگذاری کرد که بتوان برنامه بلندمدتی را طراحی و پیادهسازی کرد. امروز نمیشود در خصوص آینده اقتصادی و در بحث تولید و بحث سرمایهگذاری، آیندهنگری خوبی را داشته باشیم. این دلایل هم مربوط به سرمایهگذاران داخلی است و هم سرمایهگذاران خارجی. حتی اگر تحریم را فراموش کنیم (گرچه تحریم صددرصد تاثیر میگذارد) در این فضای اقتصادی که مشخص نیست در آینده چه میشود و ثبات اقتصادی وجود ندارد، کسی ورود پیدا نمیکند. این بحث مربوط به سرمایهگذاری است. مجموعههایی نیز هستند که خودشان میخواهند برنامهریزی و محصولات یا خدماتی را به بازار ارائه کنند باز هم به دلیل اینکه شفافیت در آینده اقتصادی وجود ندارد آنها نیز عملاً ورود پیدا نمیکنند. در حوزه فناوری اطلاعات نیز با توجه به اینکه این بخش واگن آخر قطار در ایران دیده شده و اهمیت خاصی را در چرخه اقتصادی کشور ندارد (به این دلیل که متاسفانه سیاستگذاران و دولتمردان ما برای آن برنامهای ندارند) شاهد هستیم که در این بخش مشکلات بیشتر به چشم میآید و این مساله روی حوزه فناوری اطلاعات، استارتآپها، بخشهایی که در زمینه تولید محتوای دیجیتال هستند، بازیهای رایانهای و ناشران دیجیتال تأثیر زیادی گذاشته است. نمیتوان مسیری را درخصوص بخشهای ذکرشده پیشبینی کرد. یک تولیدکننده زمانی محصولی را تولید میکند که بتواند برای آن برنامهریزی داشته باشد. یک مسیری و یک جادهای برای او روشن باشد و ببیند مقصد کجاست. در حوزه فناوری اطلاعات امروز اصلاً مقصد مشخص نیست. بنابراین سرمایهگذار هم در این حوزهها سرمایهگذاری نمیکند. دلیل اصلی عدم ورود سرمایهگذار، شرایط ناثبات اقتصادی و نامشخص بودن آینده اقتصادی است. متأسفانه دولت از طرفی عنوان میکند در شرایط جنگی به سر میبریم؛ ولی فقط در آن بُعدی که خودش حرکت میکند تصور میکند شرایط جنگی است؛ یعنی برای بخش خصوصی شرایط جنگی را در نظر نمیگیرد. دولت در شرایط جنگ اقتصادی کجا نسبت به کاهش نرخ بهره یا سود تسهیلات بانکی اقدام کرده است؟ در خصوص معافیتهای مالیاتی چه کاری را انجام داده است؟ درخصوص رونق تولید چه برنامهای دارد؟ ما میبینیم که دولت مدام تکرار میکند ما در شرایط جنگی هستیم و این شرایط، شرایط اضطراری است. پس منِ فعال بخش خصوصی باید از آن شرایط جنگی نیز بهرهمند شوم. اگر نتوانستم تسهیلات بانکی خود را در سررسید آن بازپرداخت کنم باید دولت ببیند که من در شرایط جنگ اقتصادی به سر میبرم. در حوزه مالیات آیا سازمان امور مالیاتی تسهیلاتی را فراهم کرده است؟ آیا سازمان تامین اجتماعی امکاناتی را برای شرکتها فراهم کرده است؟ دولت درخصوص روانسازی و حذف مقررات زائد چه امکاناتی را فراهم کرده است؟ بیتوجهی و فشارهای دولت در این شرایط باعث شده که همه تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی از آینده اقتصاد کشور ناامید شوند و شرایط به این صورت اصلاً مناسب نخواهد بود.