در دوره قبلی و پس از امضای برجام، شاهد بودیم که به‌یکباره هیات‌‌‌‌های اقتصادی از کشورهای مختلف وارد کشور شدند، به‌‌‌‌گونه‌‌‌‌ای که ترافیک مذاکرات اقتصادی داشتیم. خاطرم هست که روزهایی در اتاق بازرگانی، همزمان ۲ یا ۳ هیات بلندپایه اقتصادی حضور داشتند و به نوعی در نوبت بودند.

واقعیت این است که خروج یک‌طرفه آمریکا از برجام و تحریم‌‌‌‌های یک‌جانبه این کشور بر ضد ایران و حتی ایرانیان، باعث شده است که برندهای ایرانی جایگاه گذشته خود را در دنیا نداشته باشند و با وجود اینکه ایران یکی از بازارهای بکر و دارای پتانسیل زیاد برای سرمایه‌گذاری است، ریسک سرمایه‌گذاری هم در آن بسیار زیاد است.

 

 شرکت‌های بین‌المللی اتفاقات چند سال گذشته را رصد کرده‌‌‌‌اند. بعضی از آنها در شروع همکاری‌‌‌‌ها دچار ضرر و زیان شده‌‌‌‌اند و بسیاری نگران ایجاد تغییر مجدد در سیاست‌‌‌‌های آمریکا، با تغییر احتمالی حزب حاکم در دوره انتخابات بعدی هستند.

ضمن اینکه در وضعیت فعلی هم امکان مداخله کنگره در آینده توافقات وجود دارد. به نظر می‌رسد، سال‌ها طول خواهد کشید تا -در صورت خوب پیش‌رفتن همه‌چیز و در بهترین شرایط- ایران و فعالان اقتصادی ایرانی بتوانند به جایگاه گذشته خود در اقتصاد بین‌المللی، البته تازه جایگاه متزلزل بعد از برجام، دست یابند.

موضوعات دیگری هم جذابیت حضور در ایران را کمرنگ کرده است.

عدم‌پذیرش معاهدات و سیاست‌‌‌‌های اقتصادی ‌منطبق با بازار آزاد و بین‌المللی، کاهش محسوس درآمدها و ذخایر ارزی دولت، سیطره شرکت‌های دولتی و خصولتی بر فضای اقتصادی کشور و سایه سنگین و دخالت دائمی سیاست بر فضای اقتصادی کشور، موضوعاتی هستند که از چشم کشورهای دیگر پوشیده نمانده است.

البته در این دوره، نکات مثبتی را هم می‌‌‌‌توان برای سرمایه‌گذاران خارجی متصور بود. مثلا به نظر می‌رسد نظرات مقام‎های عالی رتبه کشور یکدست بوده و توافقات در ایران مخالف جدی ندارد یا اینکه ایران به سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌‌‌‌ها نیاز جدی دارد و از طرفی تجربه سنگین‌‌‌‌ترین تحریم‌‌‌‌های ممکن را داشته است.

با توجه به موضوعات یادشده، به نظر می‌رسد، این بار پس از توافق احتمالی وین، شلوغی درخواست‌‌‌‌های همکاری مشابه زمان برجام را تجربه نکنیم و نوع شرکت‌های علاقه‌‌‌‌مند به همکاری کمی متفاوت باشد.

 از طرف دیگر، شاید میزان علاقه به همکاری با کشورهای بلوک غرب از طرف دولت کمتر باشد و نگاه‌ها به دوستان شرقی و شمالی باشد و آنها در اولویت همکاری قرار بگیرند.

اگر بخواهیم در فضای بعد از توافق احتمالی وین، نتیجه مطلوب‌‌‌‌تری برای اقتصاد کشور کسب کنیم، به نظر می‌رسد باید چند موضوع اساسی و مهم را رعایت کنیم:

– نیاز به دیپلماسی فعال اقتصادی در همه حوزه‌‌‌‌ها با هماهنگی قبلی دولتمردان و اتاق بازرگانی وجود دارد تا بتوان برای حوزه‌‌‌‌های از پیش تعیین‌شده با برنامه مشخص، زمینه مشارکت شرکت‌های علاقه‌‌‌‌مند را فراهم کرد.

– بخش خصوصی واقعی باید محور فعالیت‌‌‌‌ها و تعاملات اقتصادی احتمالی باشد تا در صورت بروز اتفاقات تحریمی مشابه در آینده، سرمایه طرف خارجی امنیت بیشتری داشته باشد و در معرض تهدید فوری قرار نگیرد.

– مشارکت‌‌‌‌های احتمالی تا حد امکان به شکل سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی، بدل از فایننس صورت پذیرد تا جایگاه کشور را در مذاکرات و توافقات بین‌المللی بعدی مستحکم‌‌‌‌تر کند و سرمایه‌گذاران برای حفظ موقعیت مناسب ایران به دور از تنش تلاش بیشتری کنند.

– تلاش برای همکاری با کشورهای مختلف از حوزه‌‌‌‌های جغرافیایی مختلف می‌‌‌‌تواند به ثبات سیاست‌‌‌‌های اقتصادی در آینده کمک کند.

در صورت شکل‌‌‌‌گیری همکاری با پهنه جغرافیایی مناسب در غرب، می‌‌‌‌توان با نگاه به شرق شاهد شکل‌‌‌‌گیری تعاملات بهتر در فضای رقابتی و دور از انحصار بود.

– به نظر می‌رسد در کنار حوزه‌‌‌‌های سنتی دارای پتانسیل مثل نفت و گاز و پتروشیمی و معادن، استارت‌آپ‌‌‌‌ها و شرکت‌های دانش‌بنیان هم جایگاه مناسبی برای جذب سرمایه و مشارکت، به‌خصوص FDI دارند.

  • مشارکت‌‌‌‌های دوطرفه به شکل تولید و فروش مشترک در دو یا چند کشور و تلاش برای حضور در زنجیره‌‌‌‌های تولید بین‌المللی، به‌طور حتم می‌‌‌‌تواند به شکل‌‌‌‌گیری همکاری‌‌‌‌های بهتر و با امنیت سرمایه‌گذاری بالاتر کمک کند. امیدواریم با کسب تجربه از فضای بعد از برجام و همچنین تحریم‌‌‌‌های سنگین بعدی، بتوانیم با آمادگی بیشتری از گشایش احتمالی ایجادشده در جهت منافع ملی ایران استفاده کنیم

منبع : روزنامه دنیای اقتصاد

تاریخ انتشار: 1400/11/25