به گزارش روابط عمومی مجمع تشکلهای دانش بنیان ایران، بخشی از مطالب بیان شده توسط دکتر سحر بنکدار پور، دبیرکل مجمع تشکل های دانش بنیان ایران، در باره مشکلات شرکت های دانش بنیان و الزامات تحقق قانون بهبود محیط کسب و کار برای دانش بنیان ها در ادامه میآید.
اغلب درخواستهایی که شرکت های دانش بنیان از مجمع دارند، چیست؟
تعدادی از درخواست ها در ارتباط با فرآیند دانش بنیان شدن است چراکه متاسفانه ممکن است کارگزارانی به سمت این شرکت ها بروند که از تخصص لازم در حوزه تخصصی خود برخوردار نباشند و به تبع این مسأله در فرآیند دانش بنیان شدن شرکت ها مشکل به وجود می آورد. یک درخواستی که از معاونت علمی و فناوری داشتیم مبنی بر این بود که تشکل ها ارزیابی شرکت ها را برعهده گیرند و هیچ جایی بیشتر از تشکل ها در جریان کار آن ها نیست و می تواند مشاوره های لازم را انجام دهد زیرا سالهاست که شناخت کافی نسبت به شرکتهای آنها دارند و می دادند که آن شرکتها در چه حوزه ای از توانایی و قابلیت برخوردار هستند، اگر این مسأله حل شود به طور کلی بسیاری از مشکلات شرکت ها حل می شود.
شرکت ها در ایده ها و طرح های خود به دنبال سرمایه گذار هستند که سرمایه گذاری لازم را برای باروری ایده آنها انجام دهد و هر دوره آموزشی که نیاز داشته باشند، درخواست خود را عنوان می کنند و مجمع به صورت رایگان برای آنها دوره برگزار میکند.
اگر شرکتهای دانش بنیان بخواهند فعالیتهای مربوط به ثبت را انجام دهند، این پروسه ماه ها به طول میانجامد و اخذ هر یک از مجوزها چند ماه زمان میبرد این در حالی است که در کشورهایی مانند گرجستان و مالزی روند ثبت شرکت دانش بنیان یک روز می باشد، این روند در دولت الکترونیک بی معنی است.
در ارزیابیهای انجام شده از شرکتهای دانش بنیان مسایل و مشکلات آنها چیست؟
هر روز بر تعداد شرکت های دانش بنیان افزوده می شود، بر اساس آخرین آمار نزدیک به ۶۸۰۰ شرکت دانش بنیان در کشور وجود دارد. معاونت علمی و فناوری یک ارزیابی را نسبت به این شرکتها انجام میدهند و سپس آنها را به عنوان دانش بنیان به صندوق نوآوری و شکوفایی برای دریافت تسهیلات معرفی می کند، در این باره مشکلاتی نیز وجود دارد که انصافاً معاونت علمی و فناوری و صندوق نوآوری شکوفایی به رقم تحولات و توجهات زیاد نسبت به دوره قبل اما همچنان شرکتها با مشکل سرمایه درگردش مواجه هستند و نیاز دارند که مبالغ بیشتری با نرخ سود کمتری به آنها تعلق بگیرد تا بتوانند روی طرح های خود کار کنند و می توان گفت که یکی از دغدغه های آنها محسوب می شود.
از دیگر مشکلات شرکتهای دانش بنیان مواجهه آنها با اخذ مجوز هاست یعنی اگر بخواهند که ثبت یک شرکت را انجام دهد، این پروسه ماه ها به طول میانجامد و اخذ هر یک از مجوزها چند ماه زمان میبرد این در حالی است که در کشورهایی مانند گرجستان و مالزی روند ثبت شرکت دانش بنیان یک روز است. اما در ایران خیلی پروسه طولانی تر است و اگر پس از ثبت شرکت برای مجوز به یک ارگان مراجعه کنیم آپلود مدارک در یک ارگان انجام می شود و پس از چند ماه که نتیجه ارزیابی می آید و برای اخذ مجوز بعدی دقیقا همین روند تکرار میشود، این روند در دولت الکترونیک بی معنی است .
با این وجود میتوان گفت دولت الکترونیک به جای کوتاه کردن پروسه، ثبت شرکت و اخذ مجوز را طولانی میکند؟ آیا این طولانی شدن پروسه صرفا به دلیل محدودیت منابع بودجه در تخصیص امتیازات و رانتهایی نیست که برای شرکت های دانش بنیان در نظر گرفته می شود؟
می توان امتیازهایی که برای دانش بنیان مد نظر گرفته شده را یکی از دلایل دانست. کمبود منابع مالی از دیگر مسایل عمده شرکت های دانش بنیان است به طوری که منابع صندوق نوآوری جوابگوی نیازهای شرکتهای دانشبنیان نیست و این یکی دیگر از مشکلات شرکت های دانش بنیان است. اما با الکترونیکی شدن روند نسبت به گذشته بهتر شده است اما چرا نباید این موارد تجمیع شود، چرا نبایدسایر سازمان ها از آپلود مدارک هنگام اخذ مجوز در یک سازمان استفاده نکنند؟ در حال حاضر هر سازمان به طور مجزا برای خود فعالیت میکند در صورتی که باید تجمیع شوند و یک پنجره واحد به وجود آید و این هدر رفت زمان برای شرکتهای دانش بنیان مشکل ساز است و به جای این که در حال تحقیق و توسعه باشند این هدر رفتن زمانی برای آنها مشکل ایجاد کرده است.
از جمله دغدغه های دیگر شرکت ها این است که هنگامی که با دولت قراردادی را منعقد می کنند دولت به دلیل کمبود منابع پول این شرکت ها را دیر پرداخت می کند با این که شرکت به دلیل سرمایه گردش اندک مجبور است پول خود را پس از پایان کار دریافت کند و در تولید محصول بعدی اختصاص دهد، مشکل ساز است اما این پروسه دیر پرداخت شدن برای شرکت ها مشکل ساز شده است و دولت ها معمولاً با ماهها و سال ها تاخیر پول آن ها را پرداخت می کنند.
نکته قابل توجه دیگر این است که بعضی شرکتها به تولید محصول داخل اعتقادی ندارند و بیشتر به خرید محصول خارجی راغب هستند که آن را خریداری کنند. این مشکل را وزارت صمت با جلوگیری از واردات محصولات مشابه تولید داخل حل کرده است. البته این اقدام خوب است اما بازار رقابتی را از بین می برد. زیرا اگر بازار رقابتی نباشد یک شرکت که یک محصول را تولید می کند، عملا روی بهبود کیفیت محصول خود کاری انجام نمیدهد. زیرا رقابتی در بازار وجود ندارد؛ بنظر من این رقابت را میتوان در نرخ یا تعرفه گمرکی یا اعطای تسهیلات و… قائل شد، اما بستن مرزها به عنوان حمایت از تولید داخل کار درستی بنظر نمی رسد.
راه حل شما برای مشکلات اشاره شده چیست؟ امتیازهایی که سایر کشورها برای شرکت های دانش بنیان در نظر می گیرند چگونه باعث شده که به جای ثبت شرکت بیشتر به دنبال کسب امتیاز هستند، چگونه می توان تعادل لازم را برای ثبت یک شرکت برقرار کرد و بستر طوری فراهم گردد که به محیطی بالنده برای شرکتهای دانشبنیان تبدیل شود؟
ضمن اینکه، شرکتها دانش بنیان نمیشوند، بلکه ثبت می شوند و سپس فرد ثبت کننده شرکت با وجود ایده می تواند روی تولید محصول خود کار کند.
در دنیا نیز به همین منوال است؟
در دنیا هم همین است اما به این صورت نیست که مدرک دانش بنیان به آن ها بدهند، بلکه مراکزی دارند که در بحث پروردن ایده به آنها کمک می کنند.
ما در بحث شرکت ها به ویژه در دانش بنیان ها دو بحث طراحی و برنامه ریزی در سیستم ها را مطرح می کنیم. در ایران برنامه ریزی planning بیشتر مد نظر است. اما در خارج طراحی سیستم دنبال می شود. به همین دلیل ما در این زمینه ها کند تر عمل می کنیم و متاسفانه رگولاتور ها برای این که قوانین جدیدی را تنظیم کنند این قوانین را با هدف توسعه انجام نمی دهند بلکه هدف بیشتر آن ها کنترل و توسعه بخشیدن است.
هنگام ثبت یک شرکت، برای ایده یا محصولی صحبت می شود و همین فرآیند دانش بنیان شدن آن خیلی مهم است. تشکل ها می دانند که کدام شرکت در حال فعالیت است و کدام شرکت فقط به دنبال اخذ تسهیلات و کار موقت است به همین دلیل ارزیابی در این مسیر بسیار کمک میکند. پس از دانش بنیان شدن شرکت ها به صندوق نوآوری معرفی می شوند و در آن مقطع نیز ارزیابی به درستی باید انجام شود، پس از طی مراحل کامل مدارک، روند اعطای تسهیلات به شرکت مورد نظر انجام می شود و مشکلی به وجود نمی آید و مشکل جایی است که اگر این موارد از طریق رانت انجام شود.
دولت باید طرز فکر تحدید و کنترل را به توسعه تبدیل کند، زیرا در همه جای دنیا دولت و بخش خصوصی در کنار هم و با هم در تدوین استانداردها و قوانین مشورت می کنند.
مهم ترین نسخه برای شرکت های دانش بنیان چیست؟
دولت باید طرز فکر تحدید و کنترل را به توسعه تبدیل کند، زیرا در همه جای دنیا دولت و بخش خصوصی در کنار هم و با هم در تدوین استانداردها و قوانین مشورت میکنند. در ایران با وجود قانون بهبود مستمر فضای کسب و کار مصوب سال ۹۰ در مجلس متاسفانه چنین اتفاقی را شاهد نیستیم و اگرهم در بعضی از موارد اتفاقاتی افتاده، بسیار محدود بوده است، اما اکثرا این اتفاق نمی افتد. استارتاپ ها یا شرکت های فناوری دنیا به واسطه ماهیت فعالیتی که دارند به فضاهایی وارد میشوند که دولت یکپله عقب تر است و قوانینی وجود ندارد یا قوانین موجود سنتی است و جوابگوی آن نیاز کسب و کار نیست. بنابراین به جای این که رگولاتور در کنار بخش خصوصی باشد، قوانینی را تنظیم می کنند که بیشتر با هدف کنترل و محدود کردن است.
در صورتی که هیچ جای دنیا به این صورت نیست و به شرکت های فناوری پروبال می دهد و به استارتاپ ها در پروراندن ایده و توسعه کسب و کار کمک می کنند. اما در کشور روح و شاکله کنترل می خواهد برهمه جا حاکم باشد و مشکل ساز است در حالیکه کار زمانی درست پیش می رود که دولت راهنما و درکنار بخش خصوصی باشد و بخش خصوصی نیز از دغدغههای دولت باخبر باشد یعنی هر دو طیف بتوانند با هم یک مسیر را طی کنند.
بنابراین، اگر قانون بهبود مستمر فضای کسب و کار به درستی انجام شود به این موضوع کمک می کند. یک زمانی در دولت، دولت سالاری اقتصادی حاکم بود اما پس از آن تصمیم بر این شد که کفه بخش خصوصی آن را بیشتر کنند و بخش خصوصی سازی اجرا شد که اگر به درستی اجرا می شد کمک شایانی می کرد.
در قانون بهبود مستمر فضای کسب و کار خطاب به دستگاه های اجرایی می گوید که دستگاه های اجرایی موظف و مکلف هستند که نظر بخش خصوصی را در تدوین استانداردها و تدوین قوانین جویا شوند اما مثال های بسیاری وجود دارد که حاکی از عدم توجه به این موضوع است. در کمیسیون های اتاق بازرگانی در هر ایده ای از طراحان ایده و کسانی که قوانین دعوت می کنند و هنگامی که طرح اجرا شد و قانونش را مجلس مصوب کرد تازه ما با خبر می شویم اما متاسفانه خیلی جواب نمی گیریم اما در بعضی از موارد اکثرا این اتفاق نمی افتد.
با وجود این مسایل چه آینده ای را میتوان برای شرکت های دانش بیان متصور بود؟ با یک دوراهی مواجه میشویم مبنی بر این که دولت به دلیل محدودیت منابع مالی و نگرانی بخش خصوصی عملا به جای مشوق بودن و ناظر بودن مانند ترمز عمل می کند و اینجا اتفاق ناگواری جز سرخوردگی شرکت ها دانش بنیان مشاهده نمیشود، به نظر شما نتیجه ادامه این روند چه می تواند باشد؟
متاسفانه اکنون مهاجرت نخبگان کشور به دلیل به نتیجه نرسیدن ایده هایشان را شاهد هستیم که در کشور هایی مانند کانادا از ایده آن ها حمایت و بودجه های زیادی در اختیار آن ها قرار گرفته و محصول آن ها وارد بازار شده است.
در هفته های اخیر در حوزه IT&ICT درخواست ها به امارات بسیار بوده است و افرادی که می توانستند در ایران برنامه نویسی کنند، قصد مهاجرت دارند زیرا به عقیده آن ها در ایران آینده ای ندارند و این قوانین خلق الساعه دست و پای آن ها را بسته است و نمی توانند کسب و کار خود را توسعه دهند و ترجیحشان مهاجرت است و باید برای خود در آینده متاسف باشیم چرا که افرادی که می توانستند در کشور نوآوری داشته باشند در کشورهای دیگر هستند و بقیه از دانش آن ها استفاده می کنند.
امارات روی بحث اقتصاد دیجیتال به شدت کار می کند، علت افزایش تعداد درخواست های مهاجرت در هفته های اخیر چه بوده است؟
با قوانین خلق الساعه یک شبه تصمیم گرفته می شود که کنترل و محدود سازی را انجام دهند و به دلیل این که این قوانین را افراد غیر تخصصی فقط با دید کنترل و تحدید می نویسند، چیزی جز بسته شدن تیم ها و شرکت ها به دنبال ندارد و به عواقب این طرح ها فکر نمی شود. هنگامی که یک تصمیم بدون فکر و مشورت انجام می شود، نتیجه ای جز این موارد نمی توان انتظار داشت.
علت بعدی جذب ۱۰۰ هزار نفر برنامه نویس طی یک سال آینده در امارات است. آنها برای اقتصاد دیجیتال نه فقط زیر ساخت های خود را فراهم کرده اند و یکی از پر سرعت ترین اینترنت های جهان را دارند بلکه در اهداف اقتصادی ۵۰ سال آینده خود توجه به اقتصاد دیجتال و تحولاتی را که در این حوزه رخ می دهد را پیش بینی و برای آن سیستم خود را طراحی کرده اند. در کمیسیون اقتصاد دیجیتال در اتاق بازرگانی تهران، دوستان افزایش مهاجرت را با این روندها پیش بینی کرده بودند و این اتفاق هم افتاد و سیل درخواست ها به همه کشورها سرازیر شد.
تاریخ انتشار: 1400/06/23